English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (761 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I am here on business. برای تجارت اینجا آمدم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I am here on holiday. من برای تعطیلات به اینجا آمدم.
I am here on business. برای کار اینجا آمدم.
I am here for a language course U من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
I dropped in to say hello. U آمدم اینجا یک سلامی بکنم
This is an ideal spot for picnics . U اینجا برای پیک نیک ماه است
Dont ever come here again. دیگر هیچوقت پایت را اینجا نگذار. [اینجا نیا.]
white slave U استفاده از زن برای فحشاء تجارت ناموس
We consider it a great honor to have you here with us tonight. U این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
stock control program U نرم افزاری که برای کمک به مدیریت انبار در تجارت طراحی شده است
When I came in U زمانی که من تو آمدم
I arrived as soon as he left ( went ) . U همین که رفت من آمدم
fair trade laws U قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
custom of a trade U عادت یک تجارت اصول متداول تجارت
lawmerchant U حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
where U اینجا
thus far U تا اینجا
hither U به اینجا
hither U اینجا
hitherto U تا اینجا
so far U تا اینجا
here U اینجا
here U در اینجا
in this country <adv.> U در اینجا
in these parts <adv.> U در اینجا
i am a stranger here U من اینجا غریبم
up and down U اینجا وانجا
We are short of space here . U اینجا جا کم داریم
here and there U اینجا انجا
passim U اینجا وانجا
Let us get out of here! U برویم از اینجا بیرون!
isn't he there U ایا او اینجا نیست
i wish to stay here U میخواهم اینجا بمانم
i had hom there U اینجا گیرش اوردم
Out with them! U بروند بیرون [از اینجا] !
hereon U در این مورد در اینجا
here lies U در اینجا دفن است
no one is here U هیچکس اینجا نیست
I am just passing through. از اینجا عبور میکنم.
i do not belong here U من اهل اینجا نیستم
I wI'll get off here. U اینجا پیاده می شوم
At this point of the conversation. U صحبت که به اینجا رسید
Make some room here. U یک قدری اینجا جا باز کن
Come here tomorrow . U فردا بیا اینجا
I am just passing through. فقط از اینجا میگذرم.
make oneself scarce <idiom> U دور شو ،از اینجا برو
I feel like a fifth wheel. U من حس می کنم [اینجا] اضافی هستم.
Is there a car wash? U آیا اینجا کارواش هست؟
Please sign here. لطفا اینجا را امضا کنید.
He came over here in a mad rush. U او [مرد] با کله اینجا آمد.
I've been here for five days. U پنج روزه که من اینجا هستم.
He usually drops by to see me . U غالبا" می آید اینجا بدیدن من
There is no point in his staying here . His staying here wont serve any purpose. U ماندن او در اینجا بی فایده است
It is pointless for her to come here . U موضوع ندارد اینجا بیاید
None of that here. Nothing doing here. U اینجا از این خبرها نیست
i have come on business U کاری دارم اینجا امدم
i intend to stay here U قصد دارم اینجا بمانم
It is extremely hot in here . U اینجا بی اندازه گرم است
Left out of one place and driven away from another. <proverb> U از آنجا مانده از اینجا رانده .
It has been a very enjoyable stay. در اینجا به من خیلی خوش گذشت.
The bus to ... stops here. U اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
He promised me to be here at noon . U به من قول داد ظهر اینجا با شد
take away your things U اسباب خود را از اینجا ببرید
what is your business here U کار شما اینجا چیست
some one must stay here U یک کسی باید اینجا بماند
Is there a car wash? U آیا اینجا ماشینشویی هست؟
I am working here non-stop. U یک بند دارم اینجا کار می کنم
How long does the train stop here? U چه مدت قطار اینجا توقف دارد؟
Can we camp here? U آیا اینجا میتوانیم اردو بزنیم؟
Can we camp here? U آیا اینجا میتوانیم چادر بزنیم؟
May I park there? U ممکن است اینجا پارک کنم؟
It seems I am not welcome (wanted) here. U مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
She comes here at least once a week . U دست کم هفته ای یکبار اینجا می آید
Could you put us up for the night ? U ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
Just sign here and leave at that . U اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
How dare he come here . U غلط می کند قدم اینجا بگذارد
I am leaving early in the morning. من صبح زود اینجا را ترک میکنم.
How long can I park here? U چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
We were afraid lest she should get here too late . ترسیده بودیم که مبادا دیر اینجا برسد.
This is a good residential are ( neighbourhood ) . U اینجا محل ( محله ) مسکونی خوبی است
Do you think it advisable to wait here U آیا مصلحت هست که اینجا منتظر بمانیم
The bus stop is no distance at all . U ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
hic jacet U در اینجا خفته است ه کتیبه روی قبر
His coming here was quite accidental. U آمدن اوبه اینجا کاملا" اتفاقی بود
No one sent me, I am here on my own account. U هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
trade U تجارت
commerce U تجارت
traffic U تجارت
trafficking U تجارت
traffics U تجارت
mystery U تجارت
graphics, business U تجارت
traded U تجارت
trafficked U تجارت
businesses U تجارت
business U تجارت
mysteries U تجارت
furriery U تجارت خز
They dont recognize your high-school diploma here. U دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
Is there a camp site near here? U آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
Is there a camp site near here? U آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
commit no nuisance U ادرار کردن و اشغال ریختن اینجا ممنوع است
She comes here once in a blue moon . U سالی ماهی یکبار می آید اینجا ( بسیار بندرت )
law of the staple U حقوق تجارت
law merchant U قانون تجارت
unfavorable trade U تجارت نامساعد
floating trade U تجارت دریایی
merchandies U تجارت کردن
mercantile law U قانون تجارت
unfavorable trade U تجارت نامطلوب
counter trade U تجارت متقابل
maritime trade U تجارت دریایی
trafficked U تجارت غیرقانونی
fair trade U تجارت منصفانه
commercialism U تجارت گرائی
fair trade U تجارت مشروع
commercial U مربوط به تجارت
restraint of trade U محدودیت تجارت
regional trade U تجارت منطقهای
traditional trade U تجارت سنتی
free trade U تجارت ازاد
businesses U موضوع تجارت
trade deficit U کسری تجارت
trade barrier U مانع تجارت
business U موضوع تجارت
open trade U تجارت ازاد
fair trade U تجارت عادلانه
flax trade U تجارت کتان
law merchant U حقوق تجارت
joint adventure U تجارت مشترک
freedom of trade U ازادی تجارت
home trade U تجارت داخلی
laissez-faire U ازادی تجارت
internal trade U تجارت داخلی
cabotage U تجارت ساحلی
internal commerce U تجارت داخلی
bilateral trade U تجارت دوجانبه
merchandise U تجارت کردن
business law U حقوق تجارت
refinancing U از نو تجارت کردن
refinances U از نو تجارت کردن
refinanced U از نو تجارت کردن
refinance U از نو تجارت کردن
traffic U تجارت غیرقانونی
foreign trade U تجارت خارجی
commercial code U قانون تجارت
commercial law U قانون تجارت
commercial law U حقوق تجارت
enterprise U تعهد تجارت
enterprises U تعهد تجارت
traffics U تجارت غیرقانونی
free in trade U تجارت ازاد
trafficking U تجارت غیرقانونی
freedom of enterprise U ازادی تجارت
free trader U تجارت ازاد
carring trade U تجارت داخله
chamber of commerce U اطاق تجارت
chamber of commerce U اتاق تجارت
chamber of trade U اتاق تجارت
Well, now everyone's here, we can begin. U خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home . U اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
mentoring U مرشدی [تجارت و بازرگانی]
contraband U تجارت قاچاق یاممنوع
invisible trade U تجارت غیرقابل رویت
invisible items of trade U اقلام نامرئی تجارت
balance of foreign trade U تراز تجارت خارجی
transport trade U تجارت حمل و نقل
traded U تجارت داد و ستد
traded U تجارت داد وستد
carrying-trade U تجارت حمل و نقل
It is both pilgrimage and commerce. <proverb> U هم زیارت است هم تجارت .
gains from trade U منافع حاصل از تجارت
traffic U تجارت هدایت شده
trafficked U تجارت هدایت شده
free trade area U حوزه تجارت ازاد
trafficking U تجارت هدایت شده
free enterprise system U نظام تجارت ازاد
traffics U تجارت هدایت شده
commerce U معاشرت تجارت کردن
automobile trade U صنعت یا تجارت اتومبیل
free trade area U منطقه تجارت ازاد
carrying business U تجارت حمل و نقل
international trade U تجارت بین المللی
trade magazine U مجله تخصصی تجارت
international trade U تجارت بین الملل
free enterprise U تجارت ومعامله ازاد
carrying trade U تجارت حمل و نقل
downtown U مرکز تجارت شهر
shipping trade U تجارت حمل و نقل
adventure تجارت مخاطره آمیز
visibles U اقلام مرئی تجارت
transport industry U تجارت حمل و نقل
multilateral trade U تجارت چند جانبه
trade U تجارت داد و ستد
transport business U تجارت حمل و نقل
adventures U تجارت مخاطره امیز
trade U تجارت داد وستد
Are there any antiquities here? U آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1دقیق ترین معادل business در فارسی چه است؟
1tink and grow rich
1incentive
1affixation
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com